دوشنبه 1 آذر 1389 - 12:31



















-

I تبلیغات متنی I
موسسه سینمایی پاسارگاد
به تعدادی آقا و خانم جهت بازی در فیلم‌های سینمایی و سریال نیازمندیم
09121468447
----------------------------
روزنامه تفاهم
اولین روزنامه کارآفرینی ایران
----------------------------
پارسيس
مشاوره،طراحي و برنامه نويسي  پورتال‌های اینترنتی
----------------------------

موسسه سینمایی پاسارگاد
ارائه هنرور و بازیگر به پروژه‌ها
09121468447




 


 

RSS مهدي عزيزي



پنجشنبه 8 آذر 1386 - 0:0

.

لینک این مطلب

شما هم بنويسيد (7)...

زنده باد اوساسونا
من نه خیلی طرفدار جواد نکونام (هافبک تیم ملی) بودم و نه خدای نکرده میان این همه تیم خوب اروپایی هوادار اوساسونا هستم . اما دیشب با دیدن حرکت جالب بازیکنان اوساسونا یک حس غرور خاصی پبدا کردم. بازیکن های تیم اوساسونا در اقدامی سمبولیک 11 پیراهن که عکس جواد نکونام روی آن نقش بسته بود را پوشیده بودند و در زمین مسابقه حاضر شدند. اگر پیگیر اخبار فوتبالی باشید حتما می دانید نکونام مصدوم برای اولین بار بعد از عمل جراحی به اسپانیا برگشته بود و دیدار تیمش را از روی سکوهای ورزشگاه تماشا می کرد.

حالا من به خاطر همان حس غرور، هم طرفدار نکونام شدم و هم اوساسونا را دوست دارم ... 

 

 

***

با رویاهایمان زندگی کنیم
«رقصنده در تاریکی» فن تریه از آن دست فیلم هایی است که هیچ وقت کهنه نمی شود. (البته من جز بار اول دیگر پلان آخر فیلم را نگاه نکرده ام و نمی کنم. نمی دانم چرا فن تریه همین جا فیلم را تمام نکرد!) شاید تنها فیلم موزیکالی باشد که داستان تلخی دارد. «سلما»ی این فیلم همیشه من را یاد کابیرایی «شب های کابیریا»ی فلینی می اندازد (البته شاید اگر اول «رقصنده در تاریکی» را می دیدم این قضیه بر عکس می شد!) ولی نوع نگاه این دو را خیلی دوست دارم. تمام تلاش خود را می کنند تا رویاهایشان به واقعیت تبدیل شود ولی اگر نشد... نگرانش نمی شوند. این بار سعی می کنند با رویاهایشان زندگی کنند نه با آنچه در واقعیت و حقیقت زندگی شان می گذرد.

راستی کارکتر جف در «رقصنده در تاریکی» را یادتان هست. یکی از شخصیت های محبوب سینمایی من است. اگر قرار باشد برترین عاشق های سینما را انتخاب کنم، حتما در پنج تای اول جای دارد.

***

پی نوشت:  یک هدیه برای بر و بچز این کافه  ... خودتان بازش کنید (+)


شما هم بنويسيد (7)...



پنجشنبه 24 آبان 1386 - 12:47

این یکی خوب شد!

لینک این مطلب

شما هم بنويسيد (10)...

"طي نظرسنجي صورت گرفته توسط شركت «لاوفيلم»، شخصيت «آل پاچينو» در فيلم «صورت زخمي» به عنوان برترين گنگستر تاريخ سينما برگزيده شده است " ... خوب زیاد هم بد نیست به نظر من هم انتخاب درستی است. من که هم عاشق تونی مونتانا هستم هم آل پاچینو بزرگ.(تازه عاشق مدل موهایش در این فیلمم) گفت و گو با آل پاچینو در سایت سینمای جهان را حتما خوانده اید ... دیدید از شدت علاقه زیاد چه بلایی سر عکسش آوردم! قدرت باور نکردنی نگاه اش آدم را جادو می کند. این جمله را هم از جیمی فاکس یادگاری داشته باشید: «خدا حین خلقت انسان ها، بعد از اینکه آل پاچینو را خلق کرد، چند قدمی عقب رفت و گفت: این یکی خوب شد! »
اما همزمان با اكران جديدترين فيلم «ريدلي اسكات» با عنوان «گنگستر آمريكايي»، اين نظرسنجي را ترتيب داده شده. توضیح جالبی هم برای اش داده اند: «اين فيلم ها، نقش مهمي در تاريخ سينماي آمريكا داشته اند و شخصيت هايي نظير «توني مونتانا» و «دون ويتوكورلئونه» ميليون ها نفر را به سالن سينما كشانده اند.»

 ١٠ گنگستر مشهور تاريخ سينما در اين نظرسنجي به اين ترتيب معرفي شده اند:
١- آل پاچينو (توني مونتانا) در فيلم «صورت زخمي»
٢- «ري ليوتا» (هنري ميل) در «رفقاي خوب»
٣- «ساموئل ال جكسون» (جولز وينفيلد) در «داستان عامه پسند»
٤- مارلون براندو (دون كورلئونه) در «پدرخوانده»،
٥- «بن كينگزلي» (دان لوگان) در«سكسي بيست»
٦-« رابرت دنيرو» (دون كورلئونه) در «پدرخوانده ٢»
٧- «ويني جونز» (بيگ كريس) در فيلم «Lock Stock and Two Smoking Barrels»
٨ - «جان تراولتا» (وينسنت وگا) در «داستان عامه پسند»
٩- «باب هاسكينز» (هارولد شاند) در «جمعه طولاني خوب»
١٠- «دانيل دي لوئيس» (بيل) در « gangs of newyourk»

فقط عجیب است که نامی از آلن دلون در این لیست وجود ندارد

بعد التحریر: نمی دانم محمد اوراز را می شناختید یا نه. همان کوهنوردی که بر اثر سقوط از گاشربروم یك جان خود را از دست داد. زمانی که عضو تیم کوهنوردی استان تهران بودم چند جلسه ای برای مان درس کوهنوردی داد. یادم می آید روزی که درگذشت (بعد از حدود یک ماه که در کما بود) در روزنامه نسیم صیا کار می کردم برای اولین بار یک کار غیر معمول در یک روزنامه سیاسی انجام دادیم و یک عکس بزرگ چیزی جدود نیم صفحه به یادش کار کردم. در صعود به گاشربروم یك یک نفر دیگری هم همراه اوراز سقوط کزد که پس از سه هفته بستری شدن از مرگ نجات یافت ... اما متاسفانه امروز خبردار شدم که مقبل هنرپژوه 24 ساله هم متاسفانه درگذشت ... خدا رحمتشان کند


شما هم بنويسيد (10)...



دوشنبه 7 آبان 1386 - 1:23

You can't go wrong with Quentin Tarantino and Kurt Russel*

لینک این مطلب

شما هم بنويسيد (13)...

فعلا که فیلم جدید تارانتینو انتظارات امیر برآورده نکرده (نمی دانم چرا همش می خواهد این فیلم را با پالپ فیکشن مقایسه کند)، نوید هم همچنان بر اعتقادش در این باره که برخی نظراتش را پشت نوشته اش پنهان کند پا برجاست. نیما هم گویا هنوز فیلم را ندیده. جای خسرو و پویان خالی است، آنها هم مثل من عاشق فیلم شده اند (لطفا اگر صدای من را می شنوید کامنتی در این راستا مرحمت بفرمائید.) البته از جمع دوستان سینمای ما، امید غیایی عزیز هم گویا خیلی با فیلم حال کرده.(حتما یادداشت اش درباره گریند هاوس را بخوانید + ) عجیب است ... من که در تمام طول فیلم یک لحظه نتوانستم چشم از مانیتور بردارم. از همان روزی که تارنتینو گفته بود این فیلم برای من و رودریگوئز فیلم بعدی مان محسوب می شود خیالم راحت بود که فیلم خیلی خوبی است. (چون به قول امیر تارانتینو اشتباه نمی کند)

همه چیز از تجدید خاطره با سینماهای قدیمی و خاطرات دو فیلم با یک بلیط شروع می شود. سینمای مورد علاقه تارانتینو و رفقیش رودریگوئز. گونه ای از سینما که تارانتینو در شاهکار های قبلی اش هم نشان داده که تحت تاثیر آن فضاست. این تاثیر پذیری را خود استاد بارها اعتراف کرده است. اما اینجا تارانتینو نه تنها از سینمای گریند هاوسی تاثیر گرفته بلکه دقیقا از آن کلیشه ها برای فیلم اش استفاده کرده است. و البته از فضای نبوغ آمیز فیلم هایش هم خارج نشده است. در واقع تارانتینو علاقه ای به نشان دادن تمام دانشش نسبت به این نوع از سینما ندارد و هدف اش پیاده کردن یک ژانر سر راست و ساده سینما است همراه با همان مارک های معروف فیلم های خودش نظیر قرار دادن شخصیت های قوی زن در مرکزیت داستان یا خشونت های کارتونی و حتی اعتقاداتش به معجزه، مسائل خدا شناسی و ...

خوب پس باید منتظر یکی از بی شرمانه ترین فیلم های سرگرم کننده این سال ها باشیم (این جمله و اصطلاح بی شرمانه را از تاد مک کارتی قرض گرفتم! گویا بی شرمانه صفت فیلم های پر فروش گریند هاوسی بوده است) فیلم هایی که سال هاست دیگر شبیه اش را نساحته اند و به قولی از مد افتاده. ( این به قولی را هم از علی دایی قرض گرفتم!)

زیاد علاقه مند به سینمای رودریگوئز نیستم (به غیر از شهر گناه اش که احتمالا از دستش در رفته است. اما باید بگویم پایه اساسی شخصیت اش هستم. به قول نیما همه چی تمام است لامصب) اما به نظرم جدا کردن فیلم تارانتینو از مجموعه «گریند هاوس» تا حدود زیادی به درک درست فیلم لطمه زده است.(این را خود تارانتینو هم قبول دارد. مصاحبه اش در جشنواره کن را بخوانید.) با این وجود این اتفاق مزیت های دیگری هم دارد و آن اینکه تارانتینو سکانس هایی را که مجبور بوده به دلیل تایم زیاد از فیلم حذف کند را به نسخه جدید اضافه کرده (حیف نبود بخشی از سکانس فوق العاده  کافه را نمی دیدم، به قول خسرو با آن ساندتراک فوق العاده اش.)

از آنجا که تارانتینو قصدش ساخت فیلمی شبیه  به B-Movie های دهه 60 و 70 است، طرح کلی داستان «ضد مرگ» هم بسان آن گونه فیلم ها بسیار ساده است: یک بیمار روانی که از کشتن دختران جوان با ماشین اش لذت می برد و یک خودرو واقعا خراب نشدنی دارد!! (ایده را که دارید از همین جا می فهمیم که استاد هنوز سرحال است)

بدلکار مایک: این ماشین 100% ضد مرگ است، البته وقتی که ازش به نفع خودت استفاده می کنی ، ... تو واقعا به نشستن در جای من نیاز داری! ...

و حتما می دانید که بعد از این دیالوگ چه اتفاقی می افتد ... 
استفاده از کلیشه های این گونه سینمایی بدان معنا نیست که تارانتینو آن نگاه شخصی و وسواس های فیلمسازی اش را در «ضد مرگ» اعمال نکرده است. نمونه اش همین دیالوگ هایی که بر پایه قوه تخیل فوق العاده و حاصل نبوغ محض استاد است(سکانس های کافه در نیمه اول یا سکانس های معرفی شخصیت های دختر های نیمه دوم فیلم و یا آنجا هایی که دختر ها در داخل ماشین بحث می کنند به غیر از فضای شگف انگیزشان پر است از این دیالوگ ها) یا نگاه سورئالی به ماجراها همانطور که در تمام فیلم های قبلی اش شاهد بودیم. اینکه هنوز شاهد همان انتقاد های همیشگی به فیلم های تارانتینو هستیم خودش موید این نکته است که فضای فیلم های قبلیش را این جا هم حفظ کرده است. اگر نگاهی به ستاره های داده شده به فیلم در سایت IMDB برای این بیاندازید متوجه می شوید که مانند اغلب فیلم های قبلی اش تارانتینو یا منتقدان جدی دارد که به فیلم هایش هیچ ستاره ای نمی دهد یا طرفدارانی دارد که با ستاره های زیاد به استقبال فیلم هایش می روند. تعداد زیادی از کامنت های منفی مربوط به فیلم در IMDB شکایت از وجود دیالوگ های زیاد و بی ربط! در میان سکانس های اکشن فیلم است یا مثلا از خشونت زیاد فیلم انتقاد کرده اند!

انتظار ما برای ارجاعات سینمایی معمول تارانتینو در فیلم هایش اینجا هم مایوس نمی شود ... مثلا توجه کنید به سکانس صبحانه خوردن دختر ها که دکوپاژی شبیه به افتتاحیه سگ های انباری دارد یا پاهای عریان دحتران که دیگر جزئی از المان های ثابت فیلم های تارانتینو دارد (راجع به این پاها مطلبی خواندم که شکه شدم حیف که نمی شود اینجا گفت) و البته این پاها متعلق به شخصیت های شاخص فیلم است ... نمایی از فیلم که «پام» را با صورت خونی می بینیم دقیقا همانی است که از اما ترومن در اولین نماهای kill bill 1 آخر تیتراژ بعد از شلیک گلوله دیدم ... صحنه ای که پام سوار ماشین مایک می شود و آن حرکت مارپیچی ماشین مایک ما را یاد سکانسی که تراولتا ، برای نجات اما ترومن ماشین را می راند می اندازد ... خانم دکتر بیمارستان و آن کارآگاهان که انگار از کلیسایی که در Kill Bill بود همین الان آمده اند (با این دیالوگ جالب که جالبتر هم بیان می کند: «همه اون شاهزاده ها مردند»)... حتی فونت تیتراژ هم همان فونت پالپ فیکشن با همان رنگ و سایه است. و البته خیلی چیز های دیگر. نکته این جاست که این بار استاد بیشتر به فیلم های خودش ارجاع می دهد تا فیلم های محبوبش از دیگر فیلمسازان.

کرت راسل در نقشش فوق العاده ظاهر شده است. قدرت شخصیت اش را به حدی بالا برده که در طول مدت فیلم حضورش را در تک تک سکانس ها حس می کنیم ... یک لحظه به یاد ماندنی در فیلم است که فکر کنم بد جور عاشقش شده ام؛ بعد از اینکه کرت راسل «پام» را سوار ماشینش کرد، به دوربین نگاهی می اندازد و لبخند معنا داری می زند و ته سیگارش را پرتاب می کند(عکس اش را گذاشته ام شاید پوسترش را هم چاپ کنم، دیوار اتاقم هنوز جای خالی دارد!) حیف که فیلم تارانتینو را در اسکار قضاوت نمی کنند والا فکر نمی کنم مجسمه اسکار بهترین بازیگر مرد امسال را کسی جز کرت راسل به خانه می برد.

اما حرف ها در مورد این فیلم مثل فیلم های قبلی تارانتینو زیاد است و هر بار دیدن فیلم مطمئنا نکته جدیدی برای به ارمغان می آورد. در نهایت به قول یکی از منتقدان بزرگ دنیا تارانتینو در نقشی فرو رفته که با صدای بلند ، احمقانه و پر شور و باحرارت، با خشنونت و البته هیجان زیاد قسمتی از Entertainment باE بزرگ را هدف گرفته ، «ضد مرگ» ممکن است بهترین فیلم این سال ها نباشد اما مطمئنا یکی از لذت بخش ترین هاست. یک تفریح و شادابی بی آلایش و کاملا پاک در نهایت شور و هیجان این کلید موفقیت فیلم ضد مرگ است.

بعد التحریر: جناب وحید خان قادری که حاصل زحماتش را در سایت سینمای جهان مشاهده می کنید بعد از مدت ها روزنوشتش را با یک مطلب زیبای دیگر به روز کرده است.

* عنوان کامنتی از یک کاربر ایتالیایی سایت IMDB بود که راجع به «ضد مرگ» نوشته، خیلی خوشم آمد همان جوری بودن تغییر و ترجمه گذاشتم اینجا.


شما هم بنويسيد (13)...

|< <  4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 > >|


  • واكنش سازندگان «هفت» به نامه اميرحسين شريفي / شريفي 15 دقيقه پس از پايان «هفت» درخواست كرد روي خط بيايد!
  • نامه سرگشاده اميرحسين شريفي به مدير شبكه سه / فريدون جيراني در برنامه «هفت» خود را وكيل تشكل تهيه‌كنندگان نداند
  • "اينجا غبار روشن است" و انتخابات رياست جمهوري سال گذشته ايران / سنگین‌ترین تحقیقاتی که تا به حال روی یک فیلم روز انجام شده است
  • دو نسخه دوبله و صداي سرصحنه همزمان اكران مي‌شود / دوبله "جرم" مسعود کیمیایی در استودیو رها تمام شد
  • پس از دو هفته وقفه براي تدوين / تصویربرداری «قهوه تلخ» از سر گرفته شد
  • كار «مختارنامه» به استفثاء كشيد / نظر مخالف آیت‌الله مکارم با نمایش چهره حضرت ابوالفضل(ع)
  • در آينده نزديك بايد منتظر كنسرت اين بازيگر باشيم؟! / احمد پورمخبر هم خواننده شد
  • به‌پاس برگزيده‌شدن به عنوان يكي از چهره‌هاي ماندگار / انجمن بازيگران سينما موفقيت «ژاله علو» را تبريك گفت
  • با موافقت مسوولان برگزاری جشنواره فجر در برج میلاد / 30 دقیقه از انيميشن "تهران1500" برای اهالی رسانه به نمایش درمی‌آید
  • آخرين خبرها از پيش‌توليد فيلم تازه مسعود ده‌نمكي / امين حيايي با «اخراجي‌ها 3» قرارداد سفيد امضا كرد
  • با فروش روزانه بيش از 50 ميليون تومان / «ملک سلیمان» اولین فیلم میلیاردی سال 89 لقب گرفت
  • نظرخواهي از 130 منتقد و نويسنده سينمايي براي انتخاب برترين‌هاي سينماي ايران در دهه هشتاد / شماره 100 ماهنامه "صنعت سينما": ويژه سينماي ايران در دهه هشتاد منتشر شد
  • خريد بليت همت عالي براي حمايت از كودكان سرطاني / نمايش ويژه «سن‌پطرزبورگ» با حضور بازيگران سينما به نفع موسسه محك
  • اکران یک فیلم توقیفی در گروه عصرجدید / «آتشکار» به کارگردانی محسن امیریوسفی پس از سه سال روی پرده می‌رود
  • با بازي حسام نواب صفوی، لیلا اوتادی، بهاره رهنما، علیرضا خمسه، بهنوش بختیاری و... / "عروسک" در گروه سینمایی آفریقا روی پرده می‌رود
  • جلسه صدور پروانه فيلمسازي تشکيل شد / رسول صدرعاملي و ابراهيم وحيد زاده پروانه ساخت گرفتند
  • فرج‌الله سلحشوردر اظهاراتی جنجال برانگیز عنوان کرد / سینمایی که نه ایمان مردم را بالا می‌برد و نه فساد را مقابله می‌کند، همان بهتر که نباشد
  • محمد خزاعي دبير نخستين جشنواره بين‌المللي فيلم کيش گفت / جشنواره فيلم كيش ارديبهشت سال 90 برگزار مي‌شود
  • هنگامه قاضیانی در نقش ناهید مشرقی بازی می‌کند / فیلمبرداری "من مادر هستم" در سعادت آباد ادامه دارد
  • در دومين حضور خود بين‌المللي / «لطفا مزاحم نشويد» جايزه نقره جشنواره دمشق را از آن خود كرد









  •   سینمای ما   سینمای ما   سینمای ما   سینمای ما      

    استفاده از مطالب و عكس هاي سايت سينماي ما فقط با ذكر منبع مجاز است | عكس هاي سایت سینمای ما داراي كد اختصاصي ديجيتالي است

    كليه حقوق و امتيازات اين سايت متعلق به گروه مطبوعاتي سينماي ما و شركت پويشگران اطلاع رساني تهران ما  است.

    مجموعه سايت هاي ما : سينماي ما ، موسيقي ما، تئاترما ، دانش ما، خانواده ما ، تهران ما ، مشهد ما

     سينماي ما : صفحه اصلي :: اخبار :: سينماي جهان :: نقد فيلم :: جشنواره فيلم فجر :: گالري عكس :: سينما در سايت هاي ديگر :: موسسه هاي سينمايي :: تبليغات :: ارتباط با ما
    Powered by Tehranema Co. | Copyright 2005-2010, cinemaema.com
    Page created in 4.15915799141 seconds.